و سرانجام تابستون

 گرمه .من طبق معمول از کله ی سحر بیدارم.

یه دور رفتم بیرون برگشتم . اول رفتم یه سری ظرف ایکیا داشتم دادم به خیریه و تو دلم ارزو کردم دیگه هیچوقت مجبور نباشم از ایکیا خرید کنم .

بعدم رفتم کرفس و میوه و ماست خریدم. خیار و گوجه اش چرت بود نخریدم . حوصلم هم نمی کشد تا بقالی ترکا برم . سالاد شیرازی نداریم خلاصه . توی فروشگاه اینقد ماست برداشتم که دختر کناری چپ چپ نیگام کرد. تو رودرواسی نتونستم ماست بز بردارم دیگه . تو خونه دیدم هنوز یه ماست بز و نصف سطل ماست یونانی مونده . رضایتم جلب شد. 

رضایتم الان گرمشه ولی . دوچرخه سواری هم قرار شد نرم هرروز. همین است که نشستم اینجا برگای صامت درختان رااز پشت پنجره تماشا می کنم و چرت و پرت می نویسم . 

یک اهنگ خوبی هم دارم گوش میدم البته.

این نوشته در در هم ارسال شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

4 پاسخ برای و سرانجام تابستون

  1. ایکا را حالا چرا تحریم کردی؟

  2. golmaryam :گفت

    به سلامتی من فیلترشکن دار شدم و تونستم براتون کامنت بذارم :ی خوشم میاد از نوشته هات و سبک زندگی ات. کجایی که گرمه؟ من هم سوال بالایی رو داشتم که خوب جوابتو خوندم. والا به نظر ما که خیلی خوب و خفن میاد. شاید یه روز که انتخاب های بهتری داشتیم به نتیجه شما برسیم :)

    • somapa :گفت

      سلام گلمریم . من وین هستم. و این روزا وحشتناک گرمه و البته شرجی . درباره ی ایکیا هم بهت قول میدم اگر ایران بود اینهمه همه شیداش نبودن . نه طراحی زیبایی داره نه کیفیت . صرفا ارزونه . همین .
      همه رو کرده عین هم. زشت و زمخت و دم دستی.

برای somapa پاسخی بگذارید لغو پاسخ